خلاصه کتاب:
داستان دختریه ک بخاطر اطرافیانش از خودش گذشته و به تنهایی پرستاری مادر زمین گیر و مریضش رو به مدته ده سال به دوش می کشه و در این مدت ارتباطش به کل با دنیای بیرون رو قطع می کنه و از دوستان و دانشگاه و علاقه مندی هاش دست می کشه! ولی با مرگ ناگهانی مادرش وارد مرحله جدیدی میشه، و کسانی از گذشته با کلی نقاط مبهم…
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختر مغروری هست که هیچ کس رو حساب نمیکنه، ولی کسی از دل این دختر و زجرایی که کشیده خبر نداره. ازدواج میکنه و بچه دار میشه! اما درست وقتی احساس خوشبختی میکنه از دختری که روزی خودش بهش پر و بال داده بود رو دست میخوره و…
خلاصه کتاب:
مدیس از همه ی اون خوناشام ها فرار میکنه از جنگی که در درونش بین خودشو اون دوتا خون آشام هست خسته شده به شهرخانواده ی پدریش میره ولی متوجه میشه که اونجا یه چیزایی اشتباهه، ایزاک براش بشدت آشناست، میخواد تو اون دهکده برای خودش یه زندگی جدید بسازه بدور از همه ی خوناشام ها میخواد قدرت هاش و از همه پنهان کنه ولی مجبور میشه…
خلاصه کتاب:
گیرم که باخته ام!!! اما کسی جرات ندارد به من دست بزند یا از صفحه بازی بیرونم بیندازد. شوخی که نیست، من شاه شطرنجم!!! تخریب می کنم آنچه را که نمی توانم باب میلم بسازم. آرزو طلب نمی کنم، آرزو می سازم.
خلاصه کتاب:
در این جلد از کتاب جان تیلور فرصتی پیدا میکنه تا روی پرونده ای کار کنه که برای خودش هم مهمه و اون سر منشاء پیدایش نایت ساید که توسط بانوی بخت به جان محول میشه و مثل همیشه دوستان جان یعنی سوزی شوتر و … در کنار اون هستند تا…
خلاصه کتاب:
داستان در لوکیشن اسپانیاست. عشقی آتشین بین مرد ایرانی تبار و دختری اسپانیایی. آرون نیکزاد، مربی رشته ی تخصصی تیر و کمان، از تیم ملی ایران جدا شده و با مهاجرت به شهر بارسلون، مربی دختری به اسم دیانا می شود… دیانا یک دختر اسپانیایی اصیل است، با شیطنت هایی خاص و البته، کمی دست و پاچلفتی و در مقابلش، مردی از ایران با جدیت و سردی شخصیت.
خلاصه کتاب:
داستان درمورد دختریه که به تازگی خانواده اش رو از دست داده اما سرنوشت از نوشتن آینده ی این دختر هم صرفه نظر نمیکنه و هویت واقعی اش رو بهش میفهمونه... و اما، یک هویت مرموز... یک زندگی تازه رنگ گرفته و... شاید عشق…
خلاصه کتاب:
آریا مک نوزده ساله، خواننده هیپ هاپ، از طریق یک ناشناس مورد آزار و اذیت قرار میگیره، با ارسال بسته های پستی اون رو تهدید میکنن، پدر آریا برای محافظت از دخترش، دو بادیگارد استخدام می کنه، وقتی آریا، برای اولین بار این مردهای عضله ای رو وسط آشپزخونه می بینه، نمیتونه جلوی کشش رو بگیره، پس تصمیم می گیره، اون ها رو اغوا کنه و فانتزی که همیشه تو ذهنش داشته رو با دو مرد فوق العاده به طور هم زمان به واقعیت تبدیل کنه! من، خواننده مشهور هیپ هاپ هم زمان عاشق دو مرد شده بودم! دو بادیگاردم…
خلاصه کتاب:
صحرا ریاحی دختری ۲۰ساله دانشجوی رشته ی پزشکی ازخانواده ای بسیار متعصب… صحرا برعکس خانواده اش دلش پر از حس زندگیه… خودشو خوشبخت ترین فرد روی زمین میدونه اما واسه کامل شدن خوشبختیش جای یه چیزی رو توی قلبش خالی میدونه.. اونم عشقه! دلش میخواد باعاشق شدن خوشبختیشو کامل کنه.. همیشه و همه جا دنبال شاهزاده سوار براسبش میگرده تااینکه،، یه روز برفی با مهراد مهرآذر آشنا میشه و از اون به بعد سرنوشت صحرا به مهراد گره میخوره… مهرادی که مریضی روانی داره و اتفاق های غیرقابل پیش بینی میفته!!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رشت بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.