خلاصه کتاب:
ته تغاریم… پسری که از بین همهی پسرای من تابو شکسته و داره تکتک خط قرمزهای مادرشو رد میکنه. پسری به اسم نامدار... که شغل پرحاشیهش، این روزها تنها دغدغهی اونه. نامدارِ من، ماساژدرمانگره و چون کاربلد و زبر و زرنگه، بهش میگن معجزهگر.حالا چرا گفتم خط قرمز؟! چون گاهی مجبوره خلاف میلش، کارهایی رو انجام بده که با هدف اصلیش، یعنی درمانگری، منافات داره... و به نظرتون اون کارها چیه؟
خلاصه کتاب:
کلافه چنگی به موهام می زنم و خودم رو روی مبل تقریبا پرت میکنم و به سقف خیره میشم: -اخه پدر من، عزیز من… اخه من چجوری برم دست یه دختر که نه دیدمش نه می شناسمش بگیرم و بیارمش توی خونم… این نشدنیه…
خلاصه کتاب:
معتقدند در زندگی حق انتخاب داریم…اماگاهی سرنوشت خوزش میبرد و می دوزد و تنمان می کند. ساغر دختر سرهنگ حاتمی، گله مند از محدودیت های زندگی خودش است که به واسطه شغل و موقعیت پدرش برای او رقم خورده. همیشه به دنبال راهی بود تا از ان زندگی فرارکند… همه چیز ریتم خسته کننده ی خود را در زندگی او داشت تا اینکه به جرم قتل عمد دستگیرشد. رسوایی بارامده قابل جبران نبود…بازداشت شدن دخترسرهنگ حاتمی و ازهمه بدتر شهادت دوستان ساغر علیه او در دادگاه بود… همه چیز به قدری واقعی به نظر می رسد که خودش هم گاهی باور می کند ارسلان ابرودی را خودش به قتل رسانده…
خلاصه کتاب:
آن دختر دوم یک بارونت ولخرج و کوته فکر است مری خواهر کوچک او از دواج کرده و ایزابت خواهر بزرگتر همه کاره ی خانواده و شبیه به پدر است . ان ۸ سال قبل عاشق کاپیتان ونتورث شده اما به خاطر عدم رغبت پدرش و همچنین نصایح خانم راسل دوست خانوادگی از او دست شسته است اکنون بار دیگر در کنار هم قرار گرفته اند و قلب آن برای او می تپد هر چند ظاهرا کاپیتان دیگر به او علاقه ای ندارد…
خلاصه کتاب:
آیه… دختری آرام و مهربان… دختری که برای نجات جان نامزدش که طی اتفاقی کاوه را به قتل رسانده دست به هر کاری می زند، حتی اگر آن کار جدایی از عشقش باشد… و در این راه پا به خانه ای می گذارد که هیچ شناختی از صاحبش ندارد…
خلاصه کتاب:
راستین که شب خسته از کار در شرکت به خانه می رفت ناگهان دختری جلوی ماشینش را می گیرد و ازش تقاضای کمک می کند تا از ازدواج اجباری که قرار انجام شود نجاتش دهد…
خلاصه کتاب:
سیاوش، مردی سی و چند ساله و بزرگ شدهی بهزیستی، پلیسی معلق شده از کار و بوکسوری که بعد از سالها تمرین و مدالهای رنگارنگ برای گذران زندگی مجبور به شرکت در مسابقات زیر زمینی ست در مقابل دخترکی ترانه نام قرار می گیره که در ظاهر هزار تفاوت باهم دارند و در باطن شبیه همند.
خلاصه کتاب:
سعید در کودکی ابتدا مادر و سپس پدر خود را از دست می دهد، صاحبخانه او را که خواهر و برادری ندارد از خانه بیرون می اندازد و او آواره ی خیابان ها می شود تا اینکه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رشت بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.