رشت بوک
دانلود رمان جدید pdf
رشت بوک
دانلود رمان هیچ اثر مستانه بانو

دانلود رمان هیچ اثر مستانه بانو رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان هیچ از مستانه بانو با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ، در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به ترمه ای سپرد که سرش را با بغض پایین انداخته و مثل همیشه سعی در کنترل اشکهایش داشت..

خلاصه رمان هیچ

اماده است حاجی، تا شما دست و صورتت رو بشوری من غذا رو کشیدم. تیام هم بلند شد و وارد آشپزخانه شد پشت میز منتظر ناهار نشست، با آمدن حاج مصطفی به سر میز دیس برنج به میز منتقل شد و حاج مصطفی شروع به کشیدن برنج در بشقابش کرد در حال برنج کشیدن گفت
ترمه کو؟! بگو بیاد سر میز! اکرم نگران چشم به تیام دوخت تیام پوزخندی زد و کف گیری را که پدر روی دیس گذاشت برداشت و نگاهش را به مادرش دوخت، اکرم خانم عجولانه گفت: شما شروع کنین الان صداش میکنم حاجی.

حاج مصطفی نگاهی گذرا به همسرش انداخت و گفت:
اره صداش کن. اکرم به تندی بلند شد و به اتاق ترمه رفت هنوز لباسش را از تن خارج نکرده بود، اکرم با دیدن اوضاعش آرام به صورتش زد و گفت: چرا نشستی؟! چرا هنوز لباساتو عوض نکردی؟! د پاشو دیگه بابات گفت بیا سر میز ترمه اخمی کرد و گفت: اشتها ندارم مامان مگه با این لب میتونم چیزی بخورم؟! نمی خوام شما بخورین
اکرم خانم نگاهی به پشت سرش انداخت و گفت: لجبازی نکن ترمه.

بابات گفت زود بیا سر میز نیای خودش میاد سراغت از من
گفتن بود. ترمه نگاهی به مادرش انداخت پوفی کشید و گفت: لباسم رو عوض کنم میام مامان. اکرم خانم هم عجولانه و با دلهره در حال خروج از اتاق جواب داد:
زود باش معطل نکن. ترمه سری تکان داد و با حرص شروع به تعویض لباس کرد به سرعت خودش را به میز رساند و به آرامی سلام کرد حاج مصطفی سرش را تکان داد و تیام با پوزخند قاشق پر از غذا را به دهان برد. ترمه نشست و به آرامی کمی غذا برای خودش کشید حاج مصطفی حرکاتش را زیر نظر داشت چشمش به لب ورم کرده ی ترمه افتاد و پرسید: لبت چی شده؟!

دانلود رمان هیچ اثر مستانه بانو رایگان pdf بدون سانسور

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ، در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به ترمه ای سپرد که سرش را با بغض پایین انداخته و مثل همیشه سعی در کنترل اشکهایش داشت..
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    هیچ
  • ژانر
    دانلود رمان عاشقانه,
  • نویسنده
    مستانه بانو
  • ویراستار
    مستانه بانو
  • طراح کاور
    رشت بوک
  • صفحات
    نامشخص
  • منبع تایپ
    رشت بوک
  • 3 روز پيش
  • rashtadmin
دیگر نوشته های
موضوعات
دانلود رمان شکاک اثر حدیث نادی pdf (1) دانلود رمان سرنوشت یک مرد اثر سامان pdf (1) دانلود رمان گلبرگ اثر شایسته نظری pdf (1) دانلود رمان ای و ماه اثر و ماه اکرم محمدی pdf (1) دانلود رمان عروسک بی اثر ی زهرا کشاورز pdf (1) دانلود رمان جگوار اثر صبا سالاری pdf (1) دانلود رمان در سایه سار بید اثر برن ثابت pdf (1) دانلود رمان قرار مدار خصوصی اثر شری توماس pdf (1) دانلود رمان خزان زده اثر تمنا زارعی pdf (1) دانلود رمان دلدار اثر کوثر جباری pdf (1) دانلود رمان ژست اثر فاطمه اشکو pdf (1) دانلود رمان برگریزان اثر ناشناس pdf (1) دانلود رمان زاده خون اثر محیا_م pdf (1) دانلود رمان تا بیکران اثر عادله حسینی pdf (1) دانلود رمان آنهدونیا اثر سدگل pdf (1) دانلود رمان نشناختمت (جلد دوم) اثر دوشیزه pdf (1) دانلود رمان من بنده نیستم اثر نده نیستم رویا رستمی pdf (1) دانلود رمان پرتقال من اثر غزل داداش پور pdf (1) دانلود رمان آسیاب اثر سوزان pdf (1) دانلود رمان من زنده‌ام اثر معصومه آباد pdf (1) دانلود رمان نیشگون اثر رضا یعقوبی pdf (1) دانلود رمان ستاره سینما اثر ساجده سوزنچی pdf (1) دانلود رمان طمع برای پایان اثر راضیه خیرآبادی (تسنیم) pdf (1) دانلود رمان حوض فیروزه اثر تکین حمزه لو pdf (1) دانلود رمان دواج صوری طلاق زوری اثر دواج صوری طلاق زوری کیانا بهمن زاد pdf (1)
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
آمار سایت
  • 326 نوشته
  • 6 برگه
  • 0 کامنت
  • 1 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رشت بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.