دانلود رمان حرارت تنت از کوثر شاهینی فر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نهان که ترکیه بزرگ شده و میخوان مجبورش کنن با کسی که مسنه و ازش متنفر ازدواج کنه اما اون شب عروسیش از تالار فرار میکنه از بخت بد دقیقا تالار کناری هم پسری به اسم مسیح که عروسش فرار کرده حالا داماد و دوستاش با دیدن نهان…
خلاصه رمان حرارت تنت
صبح با سر و صدایی که از آشپزخونه میاد بیدار میشم … روی کاناپه میشینم و مسیح رو میبینم که سرش گرمه … از جا بلند میشم و یه پله ی آشپزخونه رو باال میرم و همونجا جلوی ورودی آشپزخونه می ایستم … چشمام خواب آلود و نیمه بازه … شلوارک نخی سفید رنگم خیلی به تاپ لیمویی جذبی که تنمه میاد و موهام بدجور دورم رو گرفته … با صدای صد برابر خواب آلوتر میگم : چه خبره خب ؟ خوابیدیما ! به سمتم برمیگرده و نگاهی به سر تا پام میندازه … کت و شلوار اسپرت و رسمی تنشه…
موهاش رو شیک رو به بالا درست کرده … ته ریش مرتبش توجهم رو جلب میکنه … بوی ادکلنش حتی تا اینجایی که من ایستادم میاد ! یه لحظه از خودم و این همه شلختگیم خجالت میکشم … اما به جاش خمیازه میکشم و دستی به چشام میکشم که تک خنده ای میکنه و میگه : صبح شمام بخیر! حس میکنم هنوز خوابم و بی هوا یه قدم عقب میرم و حواسم به پله ای که پشت سرمه نیست… تند جلو میاد و یه دستش رو دور کمرم حلقه میکنه و منو سمت خودش میکشه … کاملا خم شده و صورتش دو وجبی صورتمه که چشام گشاد میشه …
خواب از سرم میپره که اخم میکنه : کار دست خودت میدی بچه ! قلبم نا منظم می زنه انگار … مریض شدم ؟ … چشام رو لوچ میکنم و میگم : خوابم میاد خب … اخم یادش میره و میگه : زیادی لباسا بهت میاد! روی دستش خودم رو میندازم و چشام رو میبندم و میگم: خیلی خوابم میاد… موهام از پشت آویزون شده و تنها چیزی که منو ثابت نگه داشته دسته مسیحه که هنوز روی کمرمه … اگه دستش رو برداره قطعا با مغز زمین می خورم…