دانلود رمان دیدار اول از مینا.س با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دیدار اول داستان زندگی واقعی مهساو آشنایی غیرمنتظرش با مردی که باتمام معیارهاش فرق داره کسی که نجاتش میده و زندگیشو برای همیشه تغییر میده…
خلاصه رمان دیدار اول
روی تخت دراز کشیدم و دوباره اشکام راه خودشونو پیدا کردن. گوشیم شروع به زنگ خوردن کرد چقدر این روزا ازصدای زنگش بدم میومد. با صدایی که بخاطراشک ریختن دورگه شده بود جواب دادم. +…بله؟ _بیا سرکوچه… دیگه نتونستم طاقت بیارم: +چرا بیام ؟ چراولم نمیکنی؟… _بیا سرکوچه تا بهت بگم…مانتو و شالی برداشتم و بادستمال صورتمو که خیس اشک بود پاک کردم مسیر کوچه رو طی کردم و سوارماشینش شدم +سلام… _چرا گریه میکنی؟ بخاطر اون پسره؟ انقدر دوستش داشتی؟… بخاطر اون نیست صدامون بالا رفته بود هردومون عصبانی بودیم.
_پس براچی داری گریه میکنی؟ +داد نزن اعصابم خورده زندگیم بهم ریخته هرروز یه اتفاق جدید داره میفته گیج شدم حرفای آرش یطرف کارای تو هم یطرف… _کارای من؟ من بجز اینکه تورو از دست این پسره نجات دادم چیکار کردم؟ +من ازت خواستم نجات بدی؟ چراولم نمیکنی؟ _احمق اون لیاقت تورو نداشت… +اصلا تواز کجا فهمیدی آرش در خوابگاه منه… -وقتی داشتم میومدم دنبالت از اینجا رد شدم دیدم که وایساده یکی از دوستام این اطراف مغازه داره بهش سپردم اگه تاده دقیقه دیگه نرفت بهم خبر بده از اونجا فهمیدم که منتظر توهست.
+اگه تو نمیومدی دنبالم اگه منو باتون می دید هیچکدوم از این اتفاقا نمیفتاد اگه توی اون مهمونی کوفتی منو با خودت نمیبردی هیچ مشکلی پیش نمیومد. پوزخندی زد و نگاهه مشکیشو بهم دوخت: چقدر ساده ای تو دختر پسری که فکر میکنی من باعث جداییتون شدم انقدر بی غیرته که میگه منوتو مهمونیو لو دادیم تا بتونیم توشلوغی باهم بریم و شبو باهم باشیم میفهمی اینو؟ درک میکنی؟ میفهمی به تو چه تهمتی داره میزنه؟ با این حرفش میگه که تو بی همه چیزی که هرشب بایکی… حرفشو ادامه نداد و مشتشو روی فرمون خالی کرد…