دانلود رمان ماه خاموش از رعنا با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان دزیره ، دختر خودساخته ای که زیر بار مشکلات زندگیش کم میاره و مجبور میشه با رئیسش قرار داد عجیبی ببنده. قرار دادی که طبق اون باید برای رئیسش یه وارث به دنیا بیاره، اما فقط این نیست، این قرار داد یه رابطه عجیبه… چیزی که دزیره هیچوقت فکرشو نمی کرد…
خلاصه رمان ماه خاموش
سم: پس این بازی جدید صحرا بود! می خواست با یه رویداد عمومی منو مجبور کنه که تو اون مهمونی حضور پیدا کنم… وگرنه صحرا اهل هیچ خیریه و کار خیری نبود اما کور خونده… نمی گذارم به هدفش برسه با وکیلم صحبت کردم و گفت چون صحرا به اسم جشن خیریه کار هارو داره پیش می بره کاری از دستش ساخته نبود و دنبال یه راه قانونی بود . فکری که تو سرم بود و بهش گفتم با کمی مکث قبول کرد و گفت کار درست کردن مدارک جعلی رو انجام میده.
فقط احتیاج به عکس دزیره داره که همون لحظه مدارکشو از تو گوشیم فرستادم براش حالا فقط مونده بود راضی کردن دزیره وارد اتاق دزیره شدم و رو به چشم های سوالیش گفتم – یه پیشنهاد دارم برات خیلی جدی گفت – می شنوم – یه مهمانی هست… تو با من به عنوان همراهم میای -در عوضش ؟ به سمتش رفتم و چونه اش رو تو دستم گرفتم – در عوضش من این زندگیو برات جهنم نمی کنم پوزخندی زد و سرشو عقب کشید – یا در عوضش منو ول می کنی تا برای خودم زندگی کنم…
یا فکر مهمانی اومدن منو از سرت بیرون کن -فکر رفتنو از سرت بیرون کن… تو اون بچه رو به من می دی و بعد میری -سم … سم مکندی… بیدار شو… تو بچه نمی خوای! تو یه وارث می خوای… واقعا می خوای با یه بچه تازه به دنیا اومده چکار کنی؟ بهش فکر کردی؟ از این حرفش و پوزخند مغرورانش عصبانی شدم رو به روش ایستادمو گفتم -سه روز… فقط سه روز وقت دا ری تا تصمیم بگیری … نگاهش تو چشم هام چرخید اما نگاه من هی سر می خورد رو لب هاش -فقط سه روز دزیره…