دانلود رمان رئیس گنده از پنی وایلدر با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
جاستین زنی مستقل و مهربون که معروف به دوشیزه ی باشخصیته حسابی به قوانین و اصولش پایبنده و حسابی هم برای دوست هاش ارزش قائله و از این رو برای یک روز به جای دوست صمیمیش که مریض هست. حاضر میشه تو یه روز بارونی برای یک شرکت بزرگ ساختمان سازی سفارش گل ببره و تحویل بده .ولی از شانس گندش و روز بارونی با افتضاح ترین سر و وضع با رییس خوشگل و جذاب و مغرور اون شرکت مواجه میشه و به خاطر اخلاق خاص خودش و نفرت از پولدار ها همونجا با اقای رییس گنده بک دهن به دهن میذاره…
خلاصه رمان رئیس گنده
جاستین امروز عجب روز یه. خودم میدونم ادم هایی هستن که قطعا از من روزهای بدتر و مزخرفتری هم داشتن که بگذرونن اما بالای سرمو که نگاه میکنم میبینم که ابرهای سیاه روی سرم رو گرفتن و کوچکترین نشانه ای از روشنایی هم پیدا نیست. البته فکر کنم این مربوط به شانسمه که دقیقا همین امروز که تصمیم گرفتم این لطف رو انجام بدم، همین امروزم دقیقا باید زیر یه طوفان بارونی اونم بدون چتر گیر بیوفتم. تمام لباس هام خیس اب شده و اب داره ازم چکه می کنه.
ایرکاندیشنر ، تهویه مطبوع ، این ساختمان هم به خاطر گرمای هوای تابستون رو سردترین درجه تنظیم شده. پیراهنم هم خیلی نازکه. اما در دفاع از خودم باید بگم که من برای امروز هیچ پیش بینی هواشناسی مبنی بر اینکه امروز قراره یه بارون طوفانی داشته باشیم، ندیده بودم. که همچین چیزی تو پورتلند ، شهری در ایالت اورگن در ایالات متحده امریکا ، اصلا خیلی هم نادره و البته بگم که من مشتاقانه داشتم از این بارون هم لذت میبردم. نکته ی بعدی لیستم که باعث شده غرغرو بشم این بود.
که با یکی از برادرهای مهندس کت شلواری این ساختمانه شیک و پیک تو اسانسور گیر افتادم که داشت با صدای بلند تو تلفن همراهش داد و بی داد می کرد و صداش تو این فضای کوچ یک فلزی می پیچید. و تو مغزم اکو میشد. اون مرد یه جوری بنظر می رسید که انگار یه روز از عمرشم با دستاش هرگز کار نکرده و اونجوری که به من زل زده بود و با نگاهش سرتا پام رو برانداز می کرد، باعث میشد که من حتی بیشتر از وقتی که ز یر باد ایرکاندیشنر بودم یخ کنم. مردک خر، یکی نیست بهش بگه که…