دانلود رمان تمام آنچه دارمی از آسیه احمدی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
چهارسال پیش برای گرفتن انتقام از خواهرم بهم نزدیک شد و اولین دوستی ام را تو ۱۵ سالگی داشتم و عاشقم کرد و رفت حالا بعد چهارسال برگشته و دیگه هیچی از اون پسر شوخ و شنگ گذشته باقی نمونده اون فقط یه پسر دختربازه که دوباره سعی داره من را به سمت خودش بکشونه و اصلا نیازی نیست تلاش کنه من هنوز هم رامش میشم…
خلاصه رمان تمام آنچه دارمی
کمپرس یخ روی گونم فشار میده من از درد ناله می کنم… جوون کشداری میگه با هیزی به سر تا پام نگاه میندازه. _گمشو اینجوری نگام نکن… میخنده و میگه: چقدر این بشر بی عقل.. این همه جای خوشمزه اومده گونتو گاز گرفته… _میشه خفه شی… -با خفه شدن من کبودی کم نمیشه.. حق با اونه پس خودم دهنمو میبندم و مقابلش سکوت می کنم… چون خونه اون تنها جایی که فعلا میتونم بمونم در غیر این صورت باید به همه توضیح بدم چرا روی گونم جای یک کبودی بزرگ و البته دندونای عوضی… -گوشیتو بده پیامشو بخونم… گوشی را به سمتش میگیرم و با صدای بلندی میخنده و میگه:
-اوپس چه جذاب این بشر… از روی پیامش به این نتیجه رسیدی؟! سرشو بالا و پایین تکون میده و میگه: -آره جذاب نوشته.. مخصوصا استیکر چشمکش.. “باعث افتخار از اینکه بقیه بدونن طرح روی گونه ات کار منه” -تصحیح می کنم یه جذاب عوضی… به نظرم فقط عوضی… مونا: واسه همین عاشق شدی؟! چون فقط عوضی.. _مونا الان تو دنبال چی؟! خندش میگیره.. -هیچی فقط این مقاومتتو درک نمیکنم.. _دوست داشتنش یه درد… عوضی بازیش یه درد دیگه… -تورو نمیدونم ولی من عاشق شخصیت های بد قصه هام… ترجیح میدم عاشق یه آدم بد که همه حتی خودم میدونم بده بشم تا عاشق
آدمی که همه فکر میکنن خوبه اما بده بشم… _سادیسم داری؟! ابرو بالا میندازه که یعنی آره بلند شد و به طرف آشپزخانه رفت گوشی که مونا کنارم رها کرده بود را برمی دارم یه بار دیگه پیامشو میخونم فرزاد از آبروریزی بیشتر نمیترسید چون آبرویی نداشت. ولی من چرا و اون از اینکه بخواد آبروی من و هم بریزه هیچ ابایی نداشت. _بگیر این پماد و بمال روی گونت کبودی را کم تر میکنه… پماد و ازش میگیرم. ولی من فرزاد چند سال قبل رو دوست دارم، فرزادی که شوخ بود شیطنت اش کثیف نبود رنگ و بوی هرزگی نمی داد دستش روی بازوم به حالت نوازش بالا و پایین میکشه…