دانلود رمان گل سر شکسته از دخترعلی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
روایتگر هرمز، مرد جوان مرفهای است که با دردی عمیق در سینه به دنبال درمان میگردد و رویا دختری از طبقهی نسبتا آسیب دیدهی جامعه که با یک حادثهی کوچک در مسیر او قرار میگیرد. دو دنیای متفاوت. دو دنیا که حتی موازی هم نیستند، اما هرمز بدون توجه به تفاوت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به دنبال به دست آوردن رویا میباشد…
خلاصه رمان گل سرشکسته
شدت ریزش باران کم شده بود و عبور از دو کوچه باعث خیس شدن نمیشد. مادر چادرش را روى سر امیر کشید تا خیس نشود. – خوش گذشت؟ رویا با لبخندى که هنوز نقش لبهایش بود، خرسند گفت: – خیلى زیاد، حیف زود گذشت! مادر اخم ریزى کرد و گفت: – ۴ساعت کمه؟ رویا از روى چادر سر امیر ساکت را نوازش کرد و گفت: -خیلى کمه، تو چطورى امیر ارسلان من؟ امیر از زیر چادر سرک کشید و لبخندى شیرین به خواهرش زد. رویا از داخل کیف، شیرینى کشمشى تازه را بیرون آورد و به دست امیر داد.
امیر با ذوق شیرینى را گرفت و با گازهاى کوچک تمامش کرد. روبه روى در سفیدى که جاى جایش زدگى داشت ایستادند. مادر کلید را در قفل چرخاند و سه نفر از فضاى نسبتا سرد بیرون وارد راهروى کوچک و گرم شدند. کفش ها در جاکفشى پلاستیکى دو قفسه ای جاى گرفت. رویا کیفش را به امیر داد و به سرعت به سمت توالت زیر راه پله رفت. صداى پدر شنیده شد که می گفت: – ریحانه خانم اومدى؟ خانه ى ۶٠مترى داراى یک اتاق و سالنى کوچک بود. آشپزخانه کنار اتاق قرار داشت.
امیر کیف رویا را روى مبل سبز لجنى انداخت و به سرعت کنترل تلویزیون را از پدر گرفت. پدر خندید: – پدر سوخته بذار از راه برسى بعد برو سراغ کارتون. امیر کنار پدر روى قالی روشن دراز کشید و با شوق چشم به شبکه ى پویا دوخت. سرش را کمى از روى بالش کنار برد و دردانه را در آغوش کشید. مادر پرسید: _امین به آش سر زدى؟ پدر زیر چشمى مادر را نگریست و لبخندى خجولانه زد. مادر آهى کشید و وارد آشپزخانه شد. بوى آش فضا را پر کرده بود. از کنارهى قابلمه ى روى اجاق، کمى آب بیرون ریخته شده بود….