خلاصه کتاب:
رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ، در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به ترمه ای سپرد که سرش را با بغض پایین انداخته و مثل همیشه سعی در کنترل اشکهایش داشت..
خلاصه کتاب:
خونهی بهار قصهی آرمین پسر جوونیه که بعد از طلاق عموش، پنهانی از همه، همسر اونو صیغه میکنه تا ازش مراقبت کنه. قصهی وانیاست که با یک دنیا امید و آرزو پای سفرهی عقد با چاووش میشینه اما درست شب ازدواجش یک غریبه با چاووش تماس مشکوکی میگیره و راز وانیا رو براش فاش میکنه. رازی که موجب میشه چاووش قید ازدواج با وانیا رو بزنه. دست سرنوشت وانیا رو به خونهی بهار و آرمین میرسونه تا اینکه …
خلاصه کتاب:
من امیرعلی کیا تنها نوه پسری خاندان “کیا” هستم که تا ۲۳ سالگی و پایان دانشگام به هیچ دختری علاقمند نشدم. تا اینکه ترم آخر دانشگاه عاشق دختری شدم که خانوادم قبولش نداشتن و با ازدواجمون مخالف بودن. اما این وسط رازی آشکار شد که کینه های قدیمی رو دوباره تازه کرد و اینبار به اجبار خانوادم من با “حنا” که نامزد داشت ازدواج کردم و اونو وارد عمارت “سپهسالار کیا” کردم و زندانبانش شدم… یک زندانبان خشن و بیرحم… ناخواسته و به اجبار خانواده حنا رو مورد آزار روحی قرار دادم تا اینکه…
خلاصه کتاب:
آیسودا دختریه که به خاطر پول درمان مریضی مادرش از عشقش پولاد میگذره تا زن مردی بزرگتر از خودش به نام پژمان بشه، ولی با مرگ مادرش عقد رو بهم میزنه، پژمان پولدار و بانفوذ هم که عاشق آیسودا بوده اونو زندانی می کنه تا ازش رضایت بگیره، ولی بالاخره بعد از ۴سال آیسودا از دستش فرار می کنه و طی اتفاقاتی اینبار اسیر پولادی میشه که کلا عوض شده و پژمان هم در بدر دنبالش میگرده و... این بار هم که بعد از رابطه پولاد با زن خیابانی تو اتاق کناری اتاق آیسودا، آیسودا از دست پولاد فرار کرد و دوباره پژمان میبینش و...
خلاصه کتاب:
دختری از جنس بهار که چهار سال به پای عشقش سوخت... و مردی به نام هیراد، که تن به ازدواج اجباری داد.... حالا هیراد بعد از چهار سال، درست وقتی بهار تصمیم به ازدواج می گیره، از کانادا با زن و بچه برمیگرده، تا به هرقیمتی شده جلوی ازدواج عشقش رو بگیره…
خلاصه کتاب:
بعد که نامزد سابق جید اون رو توی محراب ترک میکنه جید برای آرامش بیشترش به کلرادو مزرعه دوستش نقل مکان میکنه و با برادر بزرگتر مارجوری که خیلی کم حرف و مرموزه آشنا میشه تالون استیل از همون اول اشتیاقی زیاد و رابطه ای آتشین با جید داشت ولی نمی دونست که این اشتیاق تبدیل به دلبستگی شده تالون عاشق جید شده و نمیدونه که چطور بهش بگه، اون میخواد به خاطر جید تلاش کنه تا با گذشته ی خیلی وحشتناکش روبرو شه…
خلاصه کتاب:
آرا دختری زیبا و مهربان که از بچگی عاشق کیان مغروره. کیانی که به جای دیدن عشق آرا، فقط یک نقشه داره و اونم گرفتن انتقام خون پدر و برادرش از پدر آرا و چه بهتر اینکه طعمه زیبایی مثل آرا سر راهش قرار گرفته است…
خلاصه کتاب:
داستان از یک آتش سوزی شروع میشود، از مرگ و تنهایی! پسری به اسم آرنیک که اتفاقات تلخی رو پشت سر گذاشته و بیمار میشود، حالا درست زمانی که حالش بهتر شده و میخواد به زندگی عادیش برگردد، با شخصی که فکر می کند مرده روبه رو میشود …
خلاصه کتاب:
الوند ادیب، مردی که در کودکی از خانواده طرد شده و در خانهی مردی به نام حیدر بزرگ میشود و حالا پریناز دل در گروِ الوند داده… اما حقایقی که از گذشته مخفی مانده و حالا با افشای حقایق و رو شدنِ دروغها، الوند بینِ عشقی پاک و انتقامی مخوف درگیر شده که…
خلاصه کتاب:
داستان دختری طرد شده... که ناخواسته قربانی شده ی یک دسیسه شیطانیست و به یک باره از دنیایی به دنیای دیگر تبعید می شود دنیایی که هیچ سنخیتی با رویا های او ندارد... دنیایی که میشود در یک مرد... مردی مغرور و عاشق ...که در دلش جایی برای آنا ندارد و...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رشت بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.